دخمل ناس ناسی

ساخت وبلاگ
اومدم برای ثبت این لحظات بدامروز تولد حدیث جان خواهر شوهرمه و اولین تولدشه که نیست بینمونسرطان ۲۹آذر ۱۴۰۰ حدیث رو از پا در آوردو ما تیکه ای از وجودمون رو بخاک سپردیمو حالا اولین روز تولدش بدون خودش هست و خیلی سخته برام واقعابرام از خواهرام با ارزشتر و دوست داشتنی تر بودمن یه خواهر یه دوست و یه خواهر شوهر از دست دادمنمیدونم امروز چطور تولدشو باید تبریک بگمفقط کاش بوددلم تنگه براش + نوشته شده در شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۱ ساعت 8:58 توسط آسیه‎&‎حامد  |  دخمل ناس ناسی...ادامه مطلب
ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 2 آبان 1401 ساعت: 9:27

من هنوز زندم دخمل ناس ناسی...

ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 76 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 21:47

سلام به همه ممنون که به این وب سر میزنین و نظر میزارینقوانین:ورود با کفش ممنوعورود اقایون ممنوعنظر گذاشتن اقایون ممنوعتوهین ممنوعبا احترام به قوانین به خودتون احترام میزارید اقایونتاریخ اشناییمون مه دخمل ناس ناسی...ادامه مطلب
ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 23 شهريور 1399 ساعت: 22:06

اومدم اعلام وجود کنمهنوز زنده امزندگی ادامه داردمن هستم حامد هست عشق هست علاقه با ملاقه هست و...هر روز بهتر از روز قبلهر روز عاشق تر از روز قبلرابطه عالی با قهر و اشتیولی سفت و سخت چسبیدیم بهم به کوری دخمل ناس ناسی...ادامه مطلب
ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:17

سلام بعد عمری اومدمزندگی بسی عالیس خدا رو شکر مشکلات هست ولی عشق &# دخمل ناس ناسی...ادامه مطلب
ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 104 تاريخ : سه شنبه 29 خرداد 1397 ساعت: 20:48

همه میگن خواهر شور بده و ازش بد تعریف میکنن تعداد معدودی از خو دخمل ناس ناسی...ادامه مطلب
ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 100 تاريخ : سه شنبه 29 خرداد 1397 ساعت: 20:48

نیستم اینجا وقت بلاگفا رو ندارمزندگیمون خوبهعاشق همیم مث همه ی زندگیا تلخ و شیرینهقهر و اشتی میکنیمسر به سر هم میزاریمبدیم خوبیم ولی بازم عاشق همیم هر روز بیشتر از دیروزراستش از اونی که فک میکردم خیلی بهتره زندگی با حامد+ نوشته شده در  شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶ساعت 13:18&nbsp توسط آسیه‎&‎حامد  |  (Wh دخمل ناس ناسی...ادامه مطلب
ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 117 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت: 12:50

عشقم بد جور سرما خورده لرز شدید داره نمیدونم واسش چیکار کنم دقیقا ناراحتم خدا کنه زود خوب بشه امشب عروسی دختر عموی بابام بود انشاالله که خوشبخت بشه جای مامان و بابا و داداشش خیلی خالی بود و به وضوح دیده میشد مخصوصا دی جی خر که هی میگفت هر کی باباشو دوس داره هر کی مامانشو دوس داره و... یکی نبود بگه بیشعوره خر عروس بیچاره یتیمه چرا انقد دلشو میسوزونی اون لحظه ها خودمو جای عروس میزاشتم دلم واسش کباب میشد عروسی به کامش تلخ شد خدا کنه عروس حسی که من داشتم و نمیداشت بعد عروسی حامد اومیگد دنبالمون مامانش و حدیث و بردیم خونشون الانم خونه ایم دو تا پتو رو حامد لنداختم بازم سردشه دخمل ناس ناسی...ادامه مطلب
ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 130 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 18:50

امشب یادی از قدیمو کردیم

دلم اتاقم تو خونه بابامو میخواد

دلم اون روزا رو میخواد 

اخ که چقد زود بزرگ شدیم

دلم بازی تو کوچمونو میخواد

کاش همیشه بچه بودم

نمیگم از الانم ناراضیم

راضیم از الان ولی بچه بودن یچیز دیگس

مشکلاتت فقط بازی و درس خوندنه و بس

ولی الان کلی گرفتاری و..

زود بزرگ شدم

دخمل ناس ناسی...
ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 102 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 18:50

دیروز خونه مادر شوهرم بودیم که زندایی خبر داد بیاین عده حالش بد شده افتاده هر کدوم یجور دست پاچه شدیم و رفتیم تا خونشون عده بیچاره از بالای انباری افتاده حالا چجوری معلوم نیست خودشم یادش نیس بچاره افتاده بیهوش شده دوباره خودش بهوش اومده اومده بیرون خلاصه حامد اینا سریع بردنش بیمارستان ماسال فشارش ۲۲ بود یه عالمه هم خونریزی داشت منم با دایی اینا رفتم بیمارستان عده بیچاره حالش خیلی بد بود میگفت منو ببرین خونه خیلی ترسیده بود تا حالا بیمارستان نبوده  بیمارستان خراب شده هیچی نداشت عده رو خواستیم ببریم رشت بیمارستان بمون امبولانس ندادن گفتن چون بیمارتون شکستگی نداره امبولانس نمیدیم با ماشین خودتون ببرید با ماشین اوردیمش خونه تا وسایل اینا برداریم زود مامان اینا وسایل برداشتن و رفتن منم با دایی ای دخمل ناس ناسی...ادامه مطلب
ما را در سایت دخمل ناس ناسی دنبال می کنید

برچسب : بابابزرگم,بیمارستانه, نویسنده : eshghe-gomshodea بازدید : 95 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 18:50